کد مطلب:329905 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:144

دعوت به استقامت
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حجت خدا در مقابل اجساد مطهر شهدا ایستاده و لب به سخن می گشاید: ((هل من ناصر ینصرنی ! هل من معین یعینی !)) تك تك شهدا را صدا می زند: ((عباس كجایی ؟ مسلم كجایی ؟ بریر كجایی ؟ چرا جواب حسین را نمی دهید؟ دلخوش بودید كه من شما را صدا بزنم ، اما اینك چه شده كه جواب نمی دهید؟))

به سوی خیمه روانه می گردد. اهل خیام را صدا می زند و همه را بر صبر و بردباری و تحمل سفارش می نماید: ((مبادا در مقابل دشمن بلند گریه نمایید تا دشمن شاد گردد...))

در میان اهل بیت ، متوجه عقیله بنی هاشم حضرت زینب كبری می شود كه می لرزد. حسین بر سینه خواهر خویش دست ولایت می نهد و او را به طماءنینه و استقامت بشارت می دهد: ((خواهرم ! پس از من ، در قبال تمام مشكلات صابر باش . پس از من ، مصایب زیادی بر تو وارد خواهد گشت .))

دختر حضرت علی (ع ) و یادگار فاطمه می فرماید: ((برادر! فرمانت را تحمل می كنم ، ولی اگر این اطفال سراغ تو را بگیرند، چه جوابی بدهم ؟))

حسین نگاهی محبت آمیز به خواهرش می نماید: ((زینبم ! مرا در نماز شب خودت فراموش نكن .))(92)

92-عقيله بين هاشم ، ص 28 و 29.